محیا جونی محیا جونی ، تا این لحظه: 16 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره
مهدیار جونی مهدیار جونی ، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره
 عشق من وبابایی عشق من وبابایی، تا این لحظه: 20 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

ماجراهای دو وروجک

ماه مهمونی خدا و بنده های خدا

1393/4/22 15:20
نویسنده : مامان الهام
678 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزانم گلای زندگی میدونم که میدونید چقدر دوستتون دارم روزی هزار بارم بگم بازم کمه خدا رو هر روزی هزار بار هم شکر کنم که بچه های نازی مثل شما رو بهم داده بازم کمهبوسبوسبوسمحبتمحبتمحبت

خیلی وقته که میخوام بیامو مطلب بذارم نمیشه خیلی سرم شلوغه گاهی وقتا هم خیلی خلوته حوصله نمیکنم وروجکای خودمخندونک

هفته اول خاله اینا اومدن خونمون و کلی تو کارای خونه بهم کمک کردند و مثل همیشه منو شرمنده کردند خجالتافطاری هم یه سوپ خوشمزه خوشمزهدرست کردیم همراه با شله زرد خوشمزهخیلی چسبید اما متاسفانه فراموش کردم عکس بگیرم روز بعدش رفتم روستا خونه خاله راضیه بصرف دلمه خوشمزهخوشمزه حیاط خاله اینا خیلی با صفا شده بود و کلی عکس انداختیم اینم از عکسای اون روز

niniweblog.com

niniweblog.com

اینم دو تا دختر خاله(محیا و زهره)

دو تا گلای من

گل تو گل

پسر گلم داری گل بو می کنی فکر کنم حساسیت رو از بابایی به ارث بردی آخه بعد از اون کلی عطسه میزدی بیا و ببین

اینم زهرا که حالش خوب نبود و همه اش تب میکرد

اینم دو تا پسر خاله(مهدیار و علی)

اینم دو تا پسر خاله دیگه (مهدیار و سجاد)

niniweblog.com

از صبر و حوصله ای که به خرج دادید ممنونمآرام

بازم تو پستای بعدی از مراسم پر فیض افطاری براتون حرف میزنم پس فعلا بای بایبای بایبای بای

 

پسندها (4)

نظرات (0)